" استیضاح "

♦☻ |امان از زبان سرخ که سر سبز میدهد بر باد| ☻♦

" استیضاح "

♦☻ |امان از زبان سرخ که سر سبز میدهد بر باد| ☻♦

" استیضاح "

رهبر معظم انقلاب:
بدانید سر راه، مشکلات خیلی زیاد خواهد بود، توطئه‌‌‌‌‌‌ها خیلی زیاد خواهد بود؛ علیه شماها، علیه این دولت(نهم و دهم)و در باطن علیه این نظام. خیلی فکرها هست، خیلی تلاشها و توطئه‌‌‌‌‌‌ها هست و آماده باشید برای مواجهه‌‌‌‌‌‌ی با انواع و اقسام بدخواهی‌‌‌‌‌‌ها و بددلی‌‌‌‌‌‌ها و بدبینی‌‌‌‌‌‌ها که اثرش هم در بیرون بروز خواهد کرد.

پیام های کوتاه
مقامات
نشان افسران

..........................

لوگوی ما:
آخرین نظرات

به باور بسیاری از محققان ، بارون دو مونتسکیو، فردی میانه رو در سیاست بوده است. مونتسکیو بر این باور بود که انقلاب و شورش و خونریزی کاری از پیش نمی بود و آنچه که یک جامعه به آن نیازمند است "قانون" است؛ به همین جهت کتاب "روح القوانین" را نگاشت.

مونتسکیو، حکومت دموکراسی به سبک باستان را موجح دانسته و اضمحلال حکومت های خودکامه را آرزو میکند. تجویز قوای سه گانه (مجریه،قضائیه،مقننه) مبین آگاهی وسیع حقوقی-سیاسی و بینش عدالت خواهانه مونتسکیو است که در قانون اساسی بسیاری از دولت ها به تحقق پیوسته است.

از آنجایی که بریتانیا فاقد یک قانون اساسی مدون بود و مجموعه قوانین موجود در آن کشور به طور پراکنده و ناهمگون وضع شده بود،مونتسکیو به عنوان بهترین مرجع برای رده بندی و روشمند نمودن متن قانون اساسی نوین بریتانیا انتخاب شد.

مونتسکیو در عمر66 ساله خود چندین اثر را به نگارش در آورد که از آن جمله می توان به روح القوانین،نامه های ایرانی،بازنگری علل عظمت و سقوط رم، ران مقبره گنبده، تاریخ حقیقی و کلمات قصار و نیز دفتری خاطرات گونه به نام " اندیشه های ناشناخته " اشاره کرد.

برای تایپ این مطلب زحمت کشیده شده است، لذا خواهش میشود مطالعه بفرمایید.

عمـــــــارنامه

مونتسکیو در 18 ژانویه1689 میلادی در قصر خانوادگی لابرد نزدیک "بردو" زاده شد. به همین جهت تا 27 سالگی به نام "موسیو دولابرد" خوانده می شد. قصر لابرد جزئی از جهیزیه مادرش "ماری فرانسوا" برای پدر مونتسکیو یعنی ژاک دوسکوندا بود. عنوان مونتسکیو را عموی او "ژان باپتیست دوسکوندا بارون مونتسکیو" که رئیس دادگاه بردو بود،به او داد.شارل لویی تعالیم مرسومه را در ژولی وابسته به کلیسای اوراتوری آموخت و سپس به دانشگاه بردو و از آنجا به دانشگاه پاریس رفت و به توصیه عموی خود در رشته حقوق به تحصیل پرداخت و به همین حیث در دادگاه(پارلمان) بردو به عنوان رایزن مشغول فعالیت شد.

porharf

اندیشه های سیاسی مونتسکیو

1. قانون: به اعتقاد مونتسکیو هر رابطه ای که میان دو چیز باشد یک قانون است. او معتقد بود که همه اجزای پدیدآورنده جهان از یک نظام و قانون پیروی می کنند که کاملا تابع سیر منطقی است و ذهن استدلالی انسان قادر به فهم و درک آن است. به اعتقاد مونتسکیو انسان ها چون موجودات دیگر طبیعی، با یکدیگر روابط الزامی و منظم دارند. هر چند قانون رفتار بشر بسیار پیچیده تر از سایر موجودات است، زیرا انسان ها موجوداتی با شعور و اراده هستند.

مونتسکیو ضمن اشاره به نقص انسان که موجودی تابع احساسات و شهوات و دچار جهل و خطاست تاکید می کند که چنین انسانی می تواند دچار سه فراموشی شود؛

یکی اینکه آفریدگار خود را فراموش کند، از این رو خدا برای او قواعد دینی را فرو می فرستد،

دوم اینکه ممکن است خود را فراموش کند؛ از این رو وضع قواعد اخلاقی از طرف فیلسوفان ضروری می شودو

یا ممکن است که انسان همنوعان خود را فراموش کند که قانون گذاران، قوانین مدنی را وضع می کنند تا به او یادآور شوند که او را از خطا باز دارند.


اما مونتسکیو برای شناخت ماهیت قوانین طبیعی به مانند "هابز" و "لاک" به دنبال شناخت وضع طبیعی که در آن فقط قوانین طبیعی حاکم بوده است پرداخت. او توضیح داد که انسان طبیعی در وضع طبیعی ترسو و بزدل بود که جز ناتوانی چیز دیگری احساس نمیکرد و هرگز جرئت حمله به دیگری نمی یافت. ولی هیچگاه مونتسکیو چون هابز نتیجه نگرفت که در وضع طبیعی، جنگ ، علیه همه وجود داشته است زیرا او معتقد بود که جنگ فقط با وجود اجتماع و وجود ابزار زور امکانپذیر است.

از اینرو به نظر او، نخستین قانون طبیعی "صلح" بود. اما قانون دوم طبیعی، کوشش برای به دست آوردن خوراک و خواسته های انسان بود. 

مونتسکیو قانون طبیعی را غریزه همزیستی انسان تلقی کرد. او هر چند به مانند هابز و لاک به وضع طبیعی توجه کرد ولی راه آنها را دنبال نکرد. چرا که اجتماع سیاسی را طبیعی میدانست و در عین حال تاکید کرد که انسان، وقتی در جامعه قرار میگیرد برابری طبیعی خود را از دست می دهد و با شکل گیری جوامع، نزاع نیز بین آنها شروع می شود وبه این ترتیب نیاز به قوانین موضوعه برای صلح یعنی حفظ نخستین قانون طبیعی ضرورت پیدا میکند.

باتوجه به چنین شرایطی است که او قانون را به دوبخش طبیعی و موضوعه تقسیم می کندو در این میان برای قانون موضوعه، سه نوع قانون را ازیکدیگر متمایز میکند:


1. قانون بین المللی برای تنظیم روابط میان ملت ها.

2. قانون سیاسی برای تنظیم روابط بین حکومت کنندگان و حکومت شوندگان.

3. قانون مدنی برای حاکم شدن میان شهروندان که وی در این راستا حکومت را برای وضع قانون سیاسی و مدنی، ضروری می داند.


اما سوال اصلی این است که کدام حکومت؟ مونتسکیو ضمن رد حکومت پادشاهی با اقتدار یگانه، بهترین حکومت را حکومتی قلمداد کرد که بیشترین هماهنگی را با طبیعت داشته باشد.

زیرا به اعتقاد او اگر حکومت چنین نباشد، دست یافتن به پیوستگی اراده ها در میان مردم و وحدت آنها ناممکن است.

همچنین مونتسکیو معتقد بود که نهادهای یک کشور باید با میزان آزادی که قوانین اساسی برای مردم قائل است و نیز با دین و تمایلات و همچنین منابع ثروت و تجارت و آداب و رسوم و عرف و جمعیت کشور نامربوط نباشد.

30ya30

2. تقسیم بندی حکومت ها

یکی از مسائل مهمی که مونتسکیو در کتاب "روح القوانین" به آن پرداخته است، تحلیل او از انواع حکومت ها است. بیشتر از مونتسکیو، ارسطو طبقه بندی خود را از انواع حکومت ارایه کرده بود. ارسطو حکومت را به سه نوع پادشاهی، اریستوکراسی و دموکراسی تقسیم کرد. اما مونتسکیو طبقه بندی دیگری را جایگزین آن کرد.

مونتسکیو به لحاظ ماهیت ، سه شکل حکومت را تشخیص داد؛ حکومت جمهوری،پادشاهی و استبدادی.

به نظر او حکومت جمهوری، حکومتی است که در آن همه مردم یا گروهی از آنان قدرت فائقه را در اختیار داشته باشند. این تعریف وی از جمهوری، تعریف جامع و کاملی نیست. زیرا می تواند شامل حال حکومت های اقتدارگرا چون فاشیسم هم بشود.

به اعتقاد او اگر همه حکومت کنند جمهوری دموکراتیک است و اگر عده ای حکومت کنند جمهوری اریستوکراتیک(اشرافی) است.


او اضافه میکند: از آنجا که در حکومت جمهوری همه مردم باید به طور یکسان از خوشبختی و امتیازات اجتماعی برخوردار باشند، پس باید همه به طور یکسان طعم لذایذ را بچشند و همسان امیدهایی در زندگی داشته باشند و این حاصل نمی شود مگر به قناعت همگانی.


3. نظریه تفکیک قوا

یکی از اصول اساسی اندیشه سیاسی مونتسکیو، نظریه او در باب تفکیک قوا است که بیشترین تاثیر عملی را بر اندیشه سیاسی معاصر گذاشته است.

به عقیده او آزادی واقعی، آزادی است که طبق قانون باشد و نه آنکه هر کس هر کاری میخواهد انجام دهد.

 او تاکید میکند آزادی قانونی دربرگیرنده انجام همه کارهایی است که باید انجام داد و ممنوع کردن همه کارهایی است که نباید انجام داد.

در واقع، آزادی به اعتقاد مونتسکیو، حق انجام کاری است که قوانین اجازه می دهند و اگر شهروندی کاری کند که قانون قدغن کرده است دیگر آن فرد آزادی ندارد. زیرا همنوعان یا همه دیگر شهروندان نیز چنین اختیاری را خواهند داشت. البته قوانین هم ممکن است مردم را از آزادی محروم کنند. پس قوانین باید درست باشند؛ یعنی فقط اقداماتی که باید قدغن شوند ممنوع ساخت و عرصه های گسترده آزادی عمل افراد را فراهم نمود.


از اینرو او تاکید کرد که فقط یک حکومت معتدل و میانه رو میتواند شرایطی فراهم سازد که در سایه آن، آزادی و امنیت شهروندان تأمین گردد. در این راستا گفت که فقط یک حکومت وجود دارد که آزادی سیاسی را به عنوان هدفی ویژه مشخص کرده است و آن حکومت انگلستان است. او درباره این حکومت، اصل تفکیک قوا را مطرح ساخت. منظور او از تفکیک قوا، توزیع قدرت میان مقامات حکومتی بود به این معنی که وظایف حکومت باید به اشخاص گوناگون واگذار شود.


او در این زمینه می گوید: در هر حکومت سه قوه وجود دارد: قوه مقننه، قوه مجریه و قضائیه.

  • هرگاه قوای مقننه و مجریه در هم ادغام شوند و دراختیار یک شخص  و یا گروهی قرار گیرند، دیگر آزادی نمیتواند وجود داشته باشد...
  • و نیز اگر قوای قضائیه به قوه مقننه بپیوندند؛ زندگی و آزادی فرد در معرض نظارت خودسرانه ای قرار خواهد داشت؛ زیرا در این وضع خاص، خود قانون گذار، قاضی هم هست
  • و اگر قوه قضائیه به قوه مجریه ملحق شود، ممکن است قاضی از خود شدت عمل نشان داده و به حق افراد تجاوز کند
  • و اگر در کشوری حق اعمال هر سه قوه در اختیار یک فرد و یا یک هیئت قرار گیرد آن وقت باید فاتحه هر چیز را خواند.

به عقیده او قوه مقننه باید در اختیار نمایندگان مردم باشد و قوه مجریه در اختیار پادشاه باشد زیرا حکومت نیازمند اقدامات فوری است و اداره آن توسط یک فرد بهتر از چند تن صورت میپذیرد. او تاکید میکند که مجریه باید سهمی از مقننه داشته باشد و آن حق وتو است تا بتواند از امتیاز ویژه خود استفاده کند.


اندیشه های مونتسکیو اثر عمیقی بر بدنه اندیشه سیاسی و حقوقی جدید گذاشت؛ به نحوی که گفته شده که اندیشه های او تاثیر عمیقی نه تنها در فرانسه بلکه در طرح و اصلاح قانون اساسی آمریکا بخشیده و آمریکائیان که آغاز انقلاب آمریکا را پایه و بنای مشروطیت و جمهوری آمریکا گذاشته اند؛ از افکار وی بهره جسته اند. به ویژه شهرت او در آمریکا بیشتر به فرضیه وی در باب تفکیک قوای سه گانه حکومت که پایه تشکیل حکومت جمهوری ایالات متحده را تشکیل میده، مربوط میشود؛ اصلی که تا به امروز در ساختار حکومتی آمریکا تداوم یافته است.

۹۲/۰۳/۲۹

نظرات (۳)

۳۰ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۱۰ سید میلاد موسوی
پیام: آینده از آنِ کسانی است که به استقبالش می روند(نیچه)
درود فراوان؛
امیدوارم حالتان خوب باشد؛
با دو نوشته با سرنوشتار :
- آموزش فتوشاپ: ایجاد زوم با ذره بین
- فضیلت و خواص سوره فرقان
بروز شدیم..
هم اینک بدرود.
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/24519
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
http://ammarname.ir -- info@ammarname.ir
یا علی

سلام

تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
"دانستنی های سیاست مونتسکیو + جمهوری بهترین نوع حکومت"
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/9286 
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت حرف تو به شما:

"امام مهدی (عجّل الله‌تعالی فرجه‌الشریف): چگونگی بهره‌مند شدن از من در روزگار غیبتم همچون بهره‌مند شدن از خورشید است، آنگاه که در پس ابر از دیدگان پنهان می شود. من مایه امان زمینیانم همچنان که ستارگانْ مایه امان آسمانیان هستند."

یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">