" استیضاح "

♦☻ |امان از زبان سرخ که سر سبز میدهد بر باد| ☻♦

" استیضاح "

♦☻ |امان از زبان سرخ که سر سبز میدهد بر باد| ☻♦

" استیضاح "

رهبر معظم انقلاب:
بدانید سر راه، مشکلات خیلی زیاد خواهد بود، توطئه‌‌‌‌‌‌ها خیلی زیاد خواهد بود؛ علیه شماها، علیه این دولت(نهم و دهم)و در باطن علیه این نظام. خیلی فکرها هست، خیلی تلاشها و توطئه‌‌‌‌‌‌ها هست و آماده باشید برای مواجهه‌‌‌‌‌‌ی با انواع و اقسام بدخواهی‌‌‌‌‌‌ها و بددلی‌‌‌‌‌‌ها و بدبینی‌‌‌‌‌‌ها که اثرش هم در بیرون بروز خواهد کرد.

پیام های کوتاه
مقامات
نشان افسران

..........................

لوگوی ما:
آخرین نظرات

امام حسین (علیه السلام) :

ایمان بنده مومن کامل نمیشود مگر اینکه در او چهار خصلت باشد :

1.اخلاقش نیکو باشد ، 2.بخشنده باشد ، 3.از گفتن حرفهای زیادی خودداری کند ، 4.زیادی مالش را انفاق کند.

 ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 454


حـتی خـدا مـیان حسـینیه ی غمـش
سوگند خورده است به ماه محرمش

شبهای قدر محترم و با فضیلت اند
امّـا نمی رسند به شبهای مـاتمش

امروز نه، غروب همان سال شصت و یک
مـا را گـره زدنـد به نخـهای پـرچمش

این دستمال گـریه پر از نـور می شود
وقتی به دست روضـه ی خورشید می دمش

چشمی که از برای تو گریان نمی شود
باید حـواله داد به دست جـهنمش


ایام شهادت سید و سالار شهیدان، حضرت امام حسین (ع) بر عموم بازدیدکنندگان این وبلاگ تسلیت باد. التماس دعا رفقا

۱۵ ۱۵ آبان ۹۲ ، ۱۲:۱۲
شاگرد خان

در دفتر فرماندهی سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد.

مسئول دفتر گفت:" این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره".

فرمانده گفت:" خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری".

یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار شهید بروجردی کرد. در کمال تعجب دیدم شهید بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت:" دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه".

بعد هم او را برد داخل اتاق. صورتش را بوسید و گفت:"ببخشید، نمی دانستم این قدر ضروری است.می گم سه روز برات مرخصی بنویسند".

سرباز خشکش زده بود و وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند گوشی را از دستش گرفت و
گفت:"برای کی می خوای مرخصی بنویسی؟برای من؟نمی خواد. من لیاقتش را ندارم".
بعد هم با گریه بیرون رفت.بعدها شنیدم آن سرباز راننده و محافظ شهید بروجردی شده؛یازده ماه بعد هم به شهادت رسید.آخرش هم به مرخصی نرفت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
خاطره ای از شهید محمد بروجردی

۹ ۱۳ مهر ۹۲ ، ۱۰:۰۰
شاگرد خان

یک صفحه سفید گذاشت جلوی دختر و گفتː بنویس!

هر چه می خواهی بنویس!

هی بنویس و پاک کن ...

چند دقیقه بعد صفحه سفید کاغذ پراز علامت و حرف بود.

چروک و خط خطی و کثیف.

جای پاک کردن ها و نوشتن های مکرر, رویش دیده می شد.

کاغذ را گرفت. یک کاغذ سیاه به او داد و گفت: بنویس.

همان هایی که آنجا نوشتی. پاک کن, خط خطی کن ...

دختر گفتː نمی شود استاد, روی برگه سیاه چیزی نوشته نمی شود!

استاد چادرش را سرکرد و لبخند ملیحی زد. 

نگاه دختر به سیاهی چادر خیره ماند.

۱۶ ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۵۲
شاگرد خان

روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم. شغلم ‏را، دوستانم را، زندگی ام را!
به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا ‏صحبت کنم. به خدا گفتم: آیا می‏ توانی
دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟
و جواب ‏او مرا شگفت زده کرد.

او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می بینی؟

پاسخ دادم : بلی.

۹ ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۲۳
شاگرد خان

۲ ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۱۲
شاگرد خان

سید محمود علایی طالقانی، سیاست مدار از فعالین نهضت ملی شدن نفت و نهضت مقاومت ملی، از بنیانگذاران جبهه ملی دوم، از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نخستین امام جمعه تهران پس از انقلاب ۵۷ بود.
 
  • وی در ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی (برابر با روز یکشنبه ۴ ربیع الاول ۱۳۲۹ قمری) در خانواده ای اهل علم و دارای روحیات انقلابی در روستای گلیرد طالقان دیده به جهان گشود، پدرش ابوالحسن علایی طالقانی نخستین استاد وی بود. در اسفند سال ۱۳۱۶ با بتول اعلایی فرد ازدواج می کند. تحصیلات ابتدایی را نزد پدر آغاز کرد و پس از آن در مدارس رضویه و فیضیه قم تا سال ۱۳۱۷ تحصیل را تا درجه اجتهاد ادامه داد.
  • در سال ۱۳۱۷ پس از گذران تحصیلات در مدرسه فیضیه و رضویه قم از عبدالکریم حائری یزدی اجازه نامه اجتهاد دریافت و در سال ۱۳۱۸ برای تدریس در مدرسه سپهسالار راهی تهران شد. طالقانی یکی از مخالفان فعال حکومت پهلوی بود و در موقعیت ها و شرایط مختلف به مخالفت با رویه های جاری در حکومت دودمان پهلوی پرداخت و چندین بار در پی دستگیری روانه زندان شد. طالقانی از طرفداران دکتر مصدق و از اعضای جبهه ملی بود و در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد به فعالیت در نهضت مقاومت ملی پرداخت او در سال ۱۳۳۹ جزء هیات موسس جبهه ملی دوم بود و در کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی از سوی شرکت کنندگان در کنگره به عضویت در شورای مرکزی انتخاب شد .
  • طالقانی سخنرانی افتتاحیه کنگره جبهه ملی ایران را انجام داد. او همچنین در سال ۱۳۴۰ به اتفاق مهندس بازرگان و دکتر سحابی نهضت آزادی ایران را بنا نهاد و تا پایان عمر عضو این مجموعه بود . او در دوره های مختلف و شرایط گوناگون نظیر رویداد کشف حجاب و نهضت ملی شدن نفت ، نهضت مقاومت ملی ، کودتای ۲۸ مرداد، وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به مخالفت علنی با رویکردهای جاری حکومت پهلوی پرداخت و همچنین بارها به دلایل مختلف نظیر پنهان کردن سید مجتبی نواب صفوی که در آن زمان فراری محسوب می شد یا ارائه آموزش های مذهبی و مبارزاتی و انتشار اعلامیه های اعتراضی به تبعید و زندان محکوم شد.
  •  وی پس از پیروزی انقلاب ایران در بهمن ۱۳۵۷ سمت های مختلفی را بر عهده گرفت. نخست، پس از ترور مرتضی مطهری، ریاست شورای انقلاب اسلامی را عهده دار شد و پس از آن، با رای مردم تهران در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ به عنوان نماینده این شهر راهی مجلس خبرگان قانون اساسی شد و در مرداد همان سال به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد و تا قبل از مرگ ۵ نماز جمعه را برگزار کرد.

۷ ۱۸ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۳۰
شاگرد خان

باسلام. از اینکه به خاطر شغلم نمیتونم وبلاگ رو به روز کنم از همه دوستان صمیمانه عذرخواهی میکنم.

امروز که داشتم وبلاگ دوستان را چک میکردم یک دفعه یاد سخنان رهبری در روزهای قبل انتخابات افتادم. در یکی از این سخنرانی ها رهبر عزیزمون جمله قابل تامل و مهمی زدند ولی نمیدونم چرا این جمله ایشون اصلا از سوی رسانه های داخلی و حتی خارجی بازتاب نداشت.

بی بی سی

دقیقا یادم نیست ولی جمله ایشون اینگونه بود که : " حتی از سوی کشورهای آمریکا و دشمن به بنده نامه محرمانه ارسال کردند که ما نمیخواهیم نظام جمهوری اسلامی ایران تغییر کند "

میخواستم شما برداشت خودتون رو از این جمله رهبری رو برام بگین!

آیا منظور ایشان این بود که:

  1. انقلاب اسلامی ایران به خواست و اراده کشورهای غربی اتفاق افتاده؟
  2. ایران آنقدر ضعیف و وابسته هست که کشورهای غربی براش تعیین تکلیف میکنند؟
  3. نظام جمهوری اسلامی برای کشورهای غربی منفعتی دارد؟


لطفا دوستان صاحب نظر مرا در درک و تحلیل این سخن رهبری یاری فرمایند.

۲۵ ۱۵ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۵۵
شاگرد خان

خورشید چراغکی ز رخساره علی ست
مه نقطه کوچکی ز پرگار علی ست

هرکس که فرستد به محمد(ص) صلوات
همسایه دیوار به دیوار علی ست

ایام ضربت خوردن و شهادت حضرت علی(ع) را تسلیت و تعزیت عرض مینمایم

۲۱ ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۴۰
شاگرد خان

بعضی از مواقع که خبرنگاران برای تهیه گزارش به خطوط نبرد می‌آمدند، اتفاقات جالبی رخ می‌داد. یک روز نوبت به همرزم بسیجی ما رسید. خبرنگار میکروفن را گرفت جلو دهانش و گفت

«خودتان را معرفی کنید و اگر خاطره ای، پیامی، حرفی دارید بفرمایید.»


او بدون مقدمه و بی معرفی صدایش را بلند کرد و گفت:

«شما را به خدا بگویید این کاغذ دور کمپوت‌ها را از قوطی جدا نکنند، آخر ما نباید بدانیم چه می خوریم؟ آلبالو می خواهیم، رب گوجه فرنگی در می آید. رب گوجه فرنگی می خواهیم کمپوت گلابی است.

آخر ما چه خاکی به سرمان بریزیم. به این امت شهید پرور بگویید شما که می فرستید، درست بفرستید. اینقدر ما را حرص و جوش ندهید.»


خبرنگار همینطور هاج و واج فقط نگاه می‌کرد.

۲۹ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۱۲:۰۴
شاگرد خان

۲ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۱۱:۲۸
شاگرد خان