ناقص العقل بودن زنان
نگاهی متفاوت به مفهوم ناقص العقل بودن زنان
در زمینه ی پاسخ به شبهه ی نقصان عقل زنان پاسخ های گوناگونی ابراز شده است. یکی از این پاسخ ها ، پاسخ علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی است که در نوع خود حاوی نکات جالبی است...
از آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی پرسیده شد : منظور امیرالمومنین علیه السلام از عبارت « نواقص العقول » درباره ی زنان چه می باشد؟
ایشان در پاسخ چنین فرمودند :
هو العالم - امیرالمؤمنین علیه السلام در چند موضع از نهج البلاغه به این نکته اشاره دارند و از آنجا که این مطلب با فضای حاکم بر جامعه ی امروزی در مسئله ی تساوی منافات دارد ، بسیاری از افراد در مقام رد این قضیه و انکار آن از ناحیه ی حضرت برآمده اند و برخی همچون مرحوم مطهری با عدم اطلاع از مفهوم این مطلب خود را از دغدغه ی پاسخ گوئی راحت نموده اند. و بعضی از موجودین نه تنها این مطلب را انکار نموده بلکه مقام و موقعیت زن را بالاتر و عقل او را بیشتر و ایمان او را قوی تر بر شمرده اند ( زن در آینه جمال و جلال ) و نقصان عقل را به نقصان حافظه تغییر داده اند.
غافل از این که اگر مقصود حضرت نقصان حافظه بود ، می توانست تعبیر دیگری بیاورد نه این که بگوید : « عقلشان ناقص و ضعیف است » !
در قضیّه ی جمل ، امیرالمؤمنین علیه السّلام تصریح دارد که : « و امّا عایشه فقد أدرکها ضعف رأی النّساء » عایشه را سستی و کاستی بینش و رأی زنان به دام انداخت.
این مطلب را بنده در ضمن شرح حدیث عنوان بصری توضیح دادم. و خلاصه ی آن این است :
مسئله ی نقصان و ضعف عقل و تدبیر و یا قوّت و صلابت آن به وجود صفات و ملکات و شاکله های نفسانی هر فرد بر می گردد و از آنجا که زنان را خداوند موجودی دارای عاطفه ی بیشتر و احساس لطیف تر از مرد برای اداره ی امور منزل و تربیت اولاد خلق فرموده است ، طبعاً این مسئله در تصمیم گیری آنها نسبت به قضایا و حوادث خارجی مؤثر خواهد بود و زودتر از دیگران تحت احساسات و عواطف واقع می شوند. که منظور از عقل در اینجا « عقل عملی » است. و امّا از جهت « عقل نظری و عِلمی » چه بسا بسیاری از آنان از مردها قوی تر و جلوتر باشند.
نکته :
ما نباید خود را جلوتر از امام علیه السّلام قرار دهیم و کاسه ی داغ تر از آش برای اسلام باشیم ، اسلام و مبانی آن صاحب دارد و صاحب آن حضرت بقیّه الله ارواحنا فداه می باشد و باید خود را تحت اوامر و اطاعت آن حضرت قرار دهیم و از خود چیزی اضافه نکنیم ، دین را مانند مجسمه به دلخواه خود نتراشیم.
و اگر در مسئله ای از عهده ی پاسخ بر نمی آئیم سکوت کنیم و توجیه نکنیم و خلاف مقصود و مراد امام علیه السّلام مردم را به گمراهی و اشتباه نیندازیم که فردا باید پاسخگو باشیم ، مردم خوششان می آید یا بدشان می آید به ما ارتباطی ندارد ، ما باید وظیفه ی خود را انجام دهیم نه بدست آوردن دل مردم را ، و در نتیجه موجّه جلوه دادن بنی نوع و بنی صنف خود را ، و بدانیم که فعل و کردار ما وقتی مورد رضایت پروردگار است که فقط و فقط رضای او را مد نظر داشته باشیم نه مصالح و منافع دنیوی و شخصی و صنفی خود را.
به نقل از:
sandiskhor.blog.ir